۵۰سال مبارزه

وبلاگی به یاد آزاده و جانباز سرافراز شهید حاج حسن حسین زاده موحد

وبلاگی به یاد آزاده و جانباز سرافراز شهید حاج حسن حسین زاده موحد

۵۰سال مبارزه

حاج حسن حسین زاده موحد پیشکسوت جهاد و مبارزه انقلاب اسلامی و جانباز سرافراز و آزاده دوران دفاع مقدس به یاران شهیدش پیوست.

مرحوم حسین زاده موحد مبارزه سیاسی خود را از دوران نوجوانی علیه رژیم منحوس پهلوی آغاز کرد و 9 سال در زندان های رژیم طاغوت زیر شکنجه و بازداشت بود.

این مبارز در دوران زندان به تحصیل علوم دینی از محضر آیت الله طالقانی و آیت الله ربانی شیرازی شهید حقانی و شهید سعیدی پرداخت. این مرد مجاهد در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شد و نقش فعالی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایفاء کرد.

مرحوم حسین زاده موحد با شروع جنگ تحمیلی در جبهه های دفاع مقدس حضور یافت و در عملیات کربلاء 5 به شدت مجروح و به اسارت رژیم بعث عراق درآمد ودر سال 1369 به همراه سایر آزادگان با بدنی مجروح و رنجور به میهن اسلامی بازگشت.

وی که در راستای اهداف مقدس اسلام عزیز به فعالیت های فرهنگی اشتغال داشت در سحر آخرین روز سال 1394 در سن 63 سالگی به لقاءالله پیوست.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطره» ثبت شده است


«...هر لحظه ما در حال امتحان هستیم و خدا کند در این امتحانات سربلند شویم . چند نفر غیر از اولیاء خدا و این مرحوم حاج حسن حسین زاده طعام شان شده نان و پنیر؟ ایشان از وقتی که از اسارت برگشتند اکثراً روزه بودند و با غذای خیلی ساده افطار می‌کردند ولی ما اینجا نشسته ایم و به شوخی می‌گوییم برویم سوریه پول می‌دهند و کم کم این حرف‌ها جدی می‌شود و چه بی احترامی هایی که به شهدا و مدافعین حرم می‌شود . اهل بیت علیهم السلام در دریاها سیر می‌کنند تا ببینند چه کسی در حال غرق شدن است ، چه کسی از خدا دور شده تا دست او را بگیرند . منتها اختیار با ماست "یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا" اگر کسی خودش سوار شد رستگار می‌شود...»


بخشی از سخنان حاج منصور ارضی در زیارت عاشورا مورخ بیست و یکم اردیبهشت ماه 1395 حسینیه لباس فروشان


http://bayanbox.ir/view/3577410311098754532/hajasan3.jpg


با صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست

و از رفیقان ره استمداد همت می‌کنم

(حافظ)

* حاج حسن حسین‌زاده - راهپیمایی تا کربلا - دهه هفتاد

* یکی از شرکت‎کنندگان در راهپیمایی‎های به سمت کربلا از اولین حضورش در این برنامۀ معنوی خاطره می‌گفت و تأکید می‌کرد:
«ما که جوان و سالم بودیم، وسط کار از پا می‌افتادیم و چند مسیر را ماشین می‌گرفتیم، اما می‌دیدیم حاج حسن آقا و مرحوم ابوترابی نه‌تنها از پیاده‌روی خسته نمی‌شدند، بلکه پیشتاز جوان‌ها و جلوتر از همه به مسیر خود ادامه می‌دهند»